تا كفر و استكبار هست، فقر هست
نوید شاهد آذربایجان غربی؛ سرباز شهيد "عبدالرزاق پناهلو" در سال 1340 در روستاي "زورآباد" شهرستان خوي در يك خانواده روستایي چشم به جهان گشود. پدرش آهنگري ساده بود و به سختي تنها فرزندي را كه اميد آينده اش بود، بزرگ كرد. در هفت سالگي در زادگاهش راه مدرسه را در پيش گرفت و تا كلاس پنجم ابتدايي به تحصيل پرداخت. خانواده ايشان جهت ادامه تحصيل يگانه فرزندشان به شهر كوچ نمودند اما فقر شديد مالي برنامه جديدي را در كنار برنامه درسي اين نوجوان باايمان تحميل نمود و او را براي كمك کردن به هزينه های سنگين زندگي ساخت بطوریكه صبح در كلاس درس حاضر شده و بعد از ظهرها در كارخانه قاليبافي به كار مشغول شود. با وجود اين همه مشكلات زندگي تا كلاس سوم نظري به تحصيل ادامه داد و لحظه اي از فكر پدر و مادر غافل نبود.
در انجام فرايض و مستحبات فعال بود و به خاندان عصمت و طهارت عشق مي ورزيد. شروع جنگ تحميلي از يك سو و فقر شديد مالي از سوي ديگر او را در عذاب روحي شديدي قرار داده بود تا اينكه روح پرخروشش پرده سكوت را در هم شكست و جهت جنگ با صداميان كافر داوطلبانه به خدمت سربازي اعزام شد.
پدر و مادرش وضع و موقعيت اسفبار زندگي را دوباره به او گوشزد نمودند تا براي مدت كوتاهي هم كه شده، شريك غم زندگيشان شده و تاريخ اعزام را به بعد موكول نمايد. اما نور هدايت خدا در قلب او تابيده بود و راه پر پيچ و خم زندگي و زيستن شرافتمندانه را به خوبي درك كرده بودو با خود می گفت: "تا كفر و استكبار هست، فقر هست".
تا زماني كه فقر هست شهد شيريني زندگي در تمام ابعاد فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي آن به كام محرومان تلخ خواهد شد و لازمه اش خشكاندن ريشه هاي استكباري و كفرآلود است و روي اين تصميم قاطع به جبهه دهلاويه اعزام شد و در نبرد نابرابر با دشمن تا چنگ و دندان مسلح، وارد شد و پس از ماه ها مبارزه و جنگ، سرانجام به تاريخ بیست سوم مهر سال 60 بر اثر اصابت تركش خمپاره، خون عزيز خويش را در راه اعتلاي پرچم حق نثار كرد و شهادت در راه خدا و آئين مقدس اسلام را پذيرا گرديد. اميد آن كه ادامه دهنده راه خونين اين عزيزان باشيم.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.